کد مطلب:39163 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:19

گنجینه پرسمان » اهل بيت

چرا خداوند در عدل خود به ما كه در اين زمان زندگي مي كنيم كم لطفي مي كند، مثلاً در زمان قديم پيامبران واماماني بودند كه مردم را راهنمايي مي كردند ولي حالا اين موضوع براي ما پيش نيامده و ما از كجا بدانيم اين شيخ ها و آيت ا... ها راست مي گويند؟

يكي از صفات كمال خداوند عدل است، از آنجا كه خداوند حكيم است هر كاري را به جا و به مورد و به بهترين وجه انجام ميدهد. و از آنجا كه عليم و خبير است، به همه خوبيها و بديها آگاهي دارد. و از آنجا كه غني بالذات است، هيچگونه نياز واحتياجي در ذات او نيست. بنابراين عقلاً امكان ندارد كه خداوند به كسي كوچكترين ستمي روا دارد. و قول قرآن كريم نيز مبيّن همين اصل است : إن الله لا يظلم مثقال ذرةٍ و إن لك حسنةً يُضاعِفها و يُوتِ من لَدُنهُ اجراً عظيماً يعني بدرستي كه خداوند به اندازه ذره اي به كسي ستم نمي كند، و اگر كار نيكي باشد آن را مضاعف ميكند، و از نزد خود پاداش عظيمي در برابر آن مي دهد. (1) بنابراين تصور كم لطفي نعوذالله در مورد خداوند در هيچ موردي صدق نمي كند و متصور نيست.

انسان برخلاف ساير موجودات، موجودي است داراي اختيار و اراده؛ بدين جهت همواره بر سر دوراهي حق و باطل بوده است. لذا نياز مبرمي به راهنما دارد تا راه و چاه را به وي نشان دهد. بعثت پيامبران از سوي خداوند كريم به جهت هدايت و راهنمايي بشر به سوي خير و صلاح و كمال بوده است. و علل تجديد نبوتها در گذشته به علت عدم رشد و عدم بلوغ فكري بشر بوده، كه قادر به دريافت يك نقشه كلي و كامل براي مسير زندگي و هدايت خويش نبوده است. به لحاظ همين عدم رشد و بلوغ فكري قادر به حفظ قوانين و احكام الهي از تحريف نبوده است، لذا براي دست يابي به رشد و بالندگي فكري بايد مرحله به مرحله در مسير تاريخ توسط انبياء الهي تعليم و آموزش داده مي شد؛ و اين امر تا زمان نزول قرآن ادامه يافته است. قرآن كريم همان نقشه كلي و جامع براي هدايت بشر است، كه با وجود آن نيازي به نقشه هاي ديگر نيست. نكته مهم اين است كه اكثر پيامبراني كه براي امتهاي قبل از اسلام مي آمدند، پيامبر تبليغي بودهاند، نه پيامبر تشريعي و صاحب كتاب؛ و كار پيامبران تبليغي، ترويج و تبليغ و تفسير و اجراء شريعتي بود كه حاكم بر زمان آنها بوده است. مثلاً خيلي از پيامبران تبليغي مبلغ شريعت حضرت موسي( بودند. و در عصر ما كه عصر خاتميت است، با توجه به بلوغ و رشد فكري و اجتماعي، و داشتن كتاب تحريف نشده، علما و صلحاء امت ميتوانند ترويج و تبليغ و اقامه دين و امر به معروف و نهي از منكر را خود بر عهده بگيرند و با كمك اجتهاد در شرايط مختلف مكاني و زماني، به كليات وحي مراجعه كنند و نياز به پيامبران تبليغي كه مبلغ و مروج شريعت پيامبران صاحب شريعت بوده اند،به اين وسيله رفع شده است.(2)

رسالت پيامبراسلام( در حجة الوداع با آيه اليوم اكملتُ لكم دينكم...، امروز دين شما را كامل گردانيدم، تكميل شد. و محمد( خاتم پيامبران گرديد؛ و علي ( به جانشيني او منصوب گرديد؛ و مقام جانشيني پيامبر( كه انجام يافتن احكام و قوانين الهي مكتب اسلام است، در خاندان او باقي ماند. و دوازده تن از خاندان رسول خدا يكي پس از ديگري عهده دار امامت گرديدند.(3)

طبق نص صريح روايات و احاديث، جانشينان پيامبر، از خاندان او، و دوازده تن مي باشند؛ كه آخرين آنها تا زماني كه خداوند مصلحت بداند، از ديده ها پنهان است. بنابراين هم اينك نيز زمين خالي از امام و رهبر الهي نيست، و غائب بودن امام از نظرها دليل بر آن نيست كه مردم از لطف و توجه او محروم مي مانند، بلكه هر عمل خير عمومي، ويا هر سنت اجتماعي پسنديده اي، و يا هر انديشه اسلامي جديد و مفيدي، با حمايت و پشتيباني حضرت مهدي( صورت مي پذيرد.

چنانچه از آن حضرت روايت گرديده : ماشما را از نظر دور نداشته، فراموشتان نمي كنيم، و اگر توجه ما به شما نبود، سختيها و دشواريها بر شما وارد مي شد، و دشمنان شما را ريشه كن مي كردند. پس از خدا بترسيد و تقوا پيشه كنيد، واز ما براي نجات خويش از آشوب و بلوايي كه شما را فراگرفته و غرق ساخته، كمك بجوييد. (4) و هم ايشان در پاسخ به سؤال اسحاق بن يعقوب، مبني بر اينكه در برابر مشكلات و رويدادهاي زمان چه بايدكرد، به خط مبارك خويش مرقوم مي فرمايند : در حوادث و پيشامدها به راويان حديث رجوع كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدايم. (5)

همانگونه كه پيامبر( و ائمه( حجت خداوند هستند، و خدا آنها را تعيين فرموده تا مردم در تمام امورشان به آنها رجوع كنند، و از آنها اطاعت كنند، راويان حديث كه همان فقها هستند هم مسئول امور و مرجع عام توده هاي مردم در زمان غيبتند.

اما فقيه كيست؟ فقيه به كسي گفته مي شود كه معارف و عقايد اسلامي را بداند، و به آن معتقد باشد؛ و نيز به احكام و دستورات اسلام عمل نمايد، و به فرمودة علي( از اخلاق رذيله پاك و منزه باشد، و به صفات انساني و اسلامي آراسته باشد، و بخيل و جاهل و خشن و ترسو نباشد.(6) بنابراين بر هر مسلماني واجب است تا در بالا بردن سطح دانش و بينش خويش به منظور شناخت فقيه جامع الشرايط بكوشد، و چشم و گوش بسته پيرو سخنان اين و آن نباشد.













منابع و مأخذ :

سوره نساء/40

1. برگرفته از مقدمه اي بر جهان بيني اسلامي، استاد مطهري،ج3،وحي و نبوت، ص44ـ41

2. وحي و نبوت علامه مطهري، تفسير نمونه، جلد17

3. احتجاج طبرسي، جلد2،ص323

4. كمال الدين و النعمه، شيخ صدوق،ج2،ص484

نهج البلاغه فيض الاسلام، خطبه 131، ص407